به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، الهام چرخنده در نامه ای خطاب به مسیح علینژاد درباره راهاندازی صفحه آزادیهای یواشکی، نوشت:
زن...
تو نامت مسیح نیست. نامت معصومه است و فامیل تو بیان گر تمام نوشته من.
تو معصومه علینژاد هستی... چه زیباست که بی اجازه از سوی بانوان عفیف ایرانی ملعبه ای نباشی جغجغه گونه بر دست تیربون های مخفی و زیر زمینیِ بی دین و ریشه دور از وطن و آئینمان.
معصومه:
تو فرزند ایران زمین در تیررس سخره نامردانی هستی که تو را تا دیروز زن مسلمان می دانستند... خودت را شاید قلمت را و ای کاش باورت را... هنوز هم دیر نیست که بدانی زنان ایرانی ما چه مسلمان و چه غیرمسلمان همیشه تمام زیبایی شان به نجابت و غیر دسترس بودن قامت و دل و باورشان بوده است.
زن عفیف ایرانی همانانی هستند که مادران قانع و فداکار و مهربان و نجیب و فعال و با ایمان فرزندانشان می باشند. می شناسم همسر شهیدی از هموطنان آشوری را که با داشتن مدرک تحصیل فوق لیسانس پرستاری، سال 57 از ایران نرفته چرا که خود را یک ایرانی با غیرت میداند و بر این مهم پابرجاست که هر اتفاقی در ایران بیافتد همه ایرانی هستیم و باید از ناموس وطن، ناموس خاک و ناموس مرز دفاع کنیم.
آزادی یواشکی تو؛ اشک های یواشکی مادری را که می ترسد فرزند خردسالش بفهمد پدرش شهید شده را نادیده می گیرد. آزادی یواشکی تو؛ خون های یواشکی ای که از شهیدی آرام آرام پشت خاک ریز و در حسرت دیدن فرزند دو ساله اش می ریخت را نادیده می گیرد.
آزادی یواشکی تو دردهای جانبازی که سی سال است با دستگاه نفس می کشد را نادیده می گیرد. آزادی یواشکی تو؛ غمهای مادری را که هنوز در روستا مجنون وار عکس فرزند شهیدش را در دست دارد و چشمان یعقوب وارش به جاده، تا اینکه شاید فرزندش از راه بیاید را نادیده می گیرد.
آزادی یواشکی تو؛ استخوان هایی شهیدی که برای مادری بعد از گذشت چندین سال می آورند را نادیده می گیرد. به کجا می روی؟ بی هویتی، بی ایمانی و بی عفتی تمام آرزویی است که برای خاتون ایران زمین نذر کردی!؟ معصومه کجا و چگونه در این مرز و بوم نفس کشیده ای و قد کشیده ای، چگونه این ارزشهای بزرگ انسانی برای تو ضد ارزش شد.
تأسفم برای توست، چرا که نمی دانی برای زنان و مردم و همکارانت موجودی غیرقابل اعتماد و احترامی! چرا که ابتدا خیانت کردی بر دین خود بر کشور و خواهران خودت، تصویری از زنان و ناموس شیعه را تو به دیده نامحرمان دادی، کاش می شد خواهرانه سیلی به صورتت میزدم تا از خوابی که به ناچار در آن رفته ای بیرون آیی.
زمانیکه در کشور مالزی بودم عکس نیمه عریان بازیگر زن خود فروخته (گلشیفته فراهانی) منتشر شد، زنان چینی و مالایی و هندی باننگ و خجالت و سوال این فیلم را دست به دست می کردند. این نامش شیر زنی نیست، این نامش مبارزه نیست، این نامش جهاد نیست. فقط یک دسیسه و فریاد است که مطمئنم از سینه تو نیست. از دهان بد بو، بد طینت و بد دل دشمنان دین و اخلاق و خانواده و مذهب است.
خواهرانم، دختران ایران زمین.
آبجی های گلم... حجاب همچون صندوقچه قیمتی است که وجود گرانقدر و در نایاب وجودتان را در خود نگه می دارد. نجابت تمام عنصر زیبایی زن ایرانی است که همیشه برای تمام مردان دنیا دست نیافتنی بوده. در گرانبهای قامت سروگونه تان را حراج نکنید به مفت. بگذارید بچه های شما، همسران شما به پاکدامنی و عفت شما ببالند و تکیه کنند.
به نوشته ام که در تنهایی و پر از بغض نوشته شده فکر کنید. منم یه جایی ام تو همین کشور و یک روسری رنگی آراسته به خطوط فارسی به سرم. من یک زن مسلمان ایرانیام.